ینی شما نمی ترسین ؟!
سلام
خو من امروز یه آزمایش خون داشتم که باید انجامش میدادم طبق معمول تصمیم گرفتم ساعت 7 از خونه بزنم بیرون اما 8 و 40 از خانه زدیم بیرون :P نه گذشته رسیدم آزمایشگاه تا وقت گرفتم حدود ساعت 12 صدام زدن برم توو به تکنسینه میگم خانم دکتر من یه کم می ترسم خو ؟ میشه نگاه نکنم گفت آره نگاه نکن خلاصه چشمما بستم سوزنا فرو کرد رگم بعد روم اونطرف بود هی میگف حالت خوبه ؟ سرما برگردوندم دیدم توو این سرنگ دریغ از یک سی سی خوووون !! بهد گف نترس ببین میترسی رگت فرار میکنه نترس !!! یه کم بیشتر فرو کرد خون جهید توو سرنگه رنگ ذغال اخته بودددد خیلی روشنتر از اونی بود که فکرشا میکردم بهد گفتم دکتر میشه بسه ؟ گفت آره سوزنو کشید گف حالت خوبه ؟ گفتم خوبم فقط حالت تهوع دارم پرستارارو صدا زد اومدن هلپ دادن خوابیدم برام آب قند آوردن بهتر شدم هیگ :( بهد دیدم بهترم اروم رفتم بوفه نسکافه سفارش دادم با پیراشکی شکلاتی خوردم ولییییییی یه حالی بودماااااا اصن دستمو نمیتونستم تکون بدم بعد توو راه برگشت به دو موضوع فکر میکردم یکی اینکه اولن من چجوری پیش خودم فکر کردم میتونم توو عملیاتای نظامی سپاه مشارکت کنم :( :| منی که تحمل یه سوزن ساده ارو ندارم حالا یه ترکشی چیزی میزی زیر میزی بهم بخوره که سند شهادتم امضا میشه :| از اونطرف یاد دورانی افتادم که دلم میخاس جراحی قلب بخونم :| فک کننننننن ؟
ینی شما دوستیا از آزمایش خون نمی ترسین ؟
بعدترنوشت :
وقتی رسیدم آزمایشگاه اون بالارو خوندم نوشته بید اگه میخاید گروه خونی تعیین کنید میتونید بصورت آزاد با کارت ملی درخواست بدید دیگه سریع رفتم پذیرش وقت دکتر گرفتم تا گروه خونیم هم مشخص بشه برا تمدید گواهینامه لازمس !
نعنا عچقم نوشت : تو رگ اصفهانیتا همه جا نشون میدی نانا ؟!!!!!!
خو من چیکار کنم نیتونم دو جا خون بدم این یه جا هم داشتم جوون میدادم :|